کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشکش کردن (به) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تعارف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'ārof ۱. به یکدیگر خوشامد گفتن.۲. چیزی به هم پیشکش دادن.۳. [قدیمی] یکدیگر را شناختن.۴. [قدیمی] اظهار آشنایی کردن.
-
ارزانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ گرانی] 'arzāni ۱. ارزان بودن؛ کمبهایی.۲. عطا؛ بخشش.۳. (اسم) پیشکش.۴. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) درخور؛ لایق؛ شایسته؛ مستحق.۵. (صفت نسبی، منسوب به ارزان) فقیر؛ درویش: ◻︎ به ارزانیان بخش هرچت هواست / که گنج تو ارزانیان را سزاست...
-
مد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مدّ] mad[d] ۱. [مقابلِ جزر] بالا آمدن آب دریا بر اثر نیروی جاذبۀ خورشید یا ماه.۲. (اسم) (ادبی) علامتی به شکل « » که بالای الف یا برخی حروف دیگر میگذارند.۳. کشیدن و دراز کردن حرف در نوشتن.۴. (اسم) [قدیمی، مجاز] پیشکش.۵. [قدیمی] ام...
-
پیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pēš, pat(i)š] piš ۱. [مقابلِ پس] جلو.۲. (قید) قَبل؛ سابق؛ در زمان گذشته.۳. (حرف اضافه) نزد.۴. (ادبی) = ضمه〈 پیش ایوان: [قدیمی]۱. ایوان.۲. جلو ایوان.〈 پیش بردن: (مصدر متعدی)۱. جلو بردن.۲. کاری را با کامیابی و پیروزی به پایان ر...