کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشه ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] karampiše کریم؛ بخشنده؛ جوانمرد.
-
پیشه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] pišekār پیشهور؛ پیشهگر.
-
پیشه گانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pišegāni پیشهگری؛ پیشهوری.
-
پیشه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] pišegar پیشهکار؛ پیشهور.
-
پیشه ور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) piševar کسی که دارای کار و هنر و پیشه است؛ پیشهکار؛ پیشهگر؛ دارای پیشه:◻︎ به پایان رسد کیسهٴ سیم و زر / نگردد تهی کیسهٴ پیشهور (سعدی۱: ۱۶۵).
-
پیشه ورز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] piševarz پیشهکار؛ پیشهور.
-
پیشه وری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) piševari پیشهور بودن.
-
خیانت پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xiyānatpiše = خیانتکار
-
طاعت پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] tā'atpiše ۱. مطیع؛ فرمانبردار.۲. آنکه طاعت و عبادت را پیشۀ خود سازد.
-
ظلم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] zolmpiše ظالم؛ ستمکار؛ ستمگر.
-
عاشق پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āšeqpiše ویژگی کسی که کارش عشقورزی است.
-
عدالت پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'e(a)dālatpiše دادگر؛ کسی که از روی عدلوداد عمل میکند.
-
هم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hampiše کسی که با دیگری دارای یک شغل و پیشه باشد؛ همشغل؛ همکار.
-
هوس پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] havaspiše آنکه همیشه در پی هواوهوس است.