کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشتاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشتاز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پیشتازنده› pištāz ۱. سوارهای که جلوتر از دیگران بتازد.۲. کسی که پیش از دیگران به دشمن حمله کند.
-
جستوجو در متن
-
تاز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ تازیدن و تاختن) tāz ۱. = تاختن۲. تازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): اسبتاز، پیشتاز.
-
یزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yazak جلودار؛ پیشرو سپاه؛ پیشتاز لشکر؛ مقدمۀ لشکر؛ پیشقراول: ◻︎ سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود / هم بگیرد که دمادم یزکی میآید (سعدی۲: ۴۴۹)، ◻︎ حذر کار مردان کارآگهاست / یزک سد رویین لشکرگهاست (سعدی۱: ۷۶).