کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مقابلِ سواره، جمع: پیادگان] piyāde ۱. کسی که با پای خود به راهی میرود و سوار بر مَرکب نیست.۲. (اسم) (ورزش) در شطرنج، هریک از شانزده مهره که هشت مهرۀ سیاه در یک طرف و هشت مهرۀ سفید در طرف دیگر است؛ بیدق: ◻︎ کس با رخ تو نباخت دستی / تا جان...
-
واژههای مشابه
-
پیاده رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) piyādero[w] ۱. هریک از دو طرف خیابان که مردم پیاده از آنجا آمدوشد میکنند.۲. (صفت فاعلی) کسی که مسیری را بدون استفاده از وسیلۀ نقلیه طی میکند.
-
پیاده روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) piyāderavi ۱. راه رفتن پیاده.۲. گردش پیاده.
-
پیاده نظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی، مقابلِ سوارهنظام] (نظامی) piyādenezām آن قسمت از قشون که افراد آن پیادهاند و اسب ندارند.
-
جستوجو در متن
-
راه پیمایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rāhpeymāy(')i پیادهروی؛ گردش پیاده.
-
ماشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: مُشاة] [قدیمی] māši پیاده.
-
راجل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: رَجّالَة و رُجّال، مقابلِ راکب] [قدیمی] rājel پیاده.
-
بیدق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بَیدق، معرب، مٲخوذ از فارسی: پیادک، جمع: بَیادِق] [قدیمی] beydaq در شطرنج، پیاده.
-
گاوباز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) gāvbāz کسی که سوار بر اسب یا پیاده با گاو نبرد کند.
-
مالرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mālro[w] ویژگی راه باریکی که فقط چهارپایان یا مردم پیاده میتوانند از آن عبور کنند.
-
رهگذر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] rahgozar ۱. راه؛ گذرگاه.۲. عابر پیاده.
-
تمشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamašši ۱. راه رفتن؛ قدم زدن؛ روان گشتن.۲. پیادهروی.
-
جلودار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی. فارسی] je(o)lo[w]dār نوکری که سواره یا پیاده جلو اسب ارباب خود حرکت کند؛ پیشرو.