کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پگه، بگاه› pe(a)gāh ۱. صبح زود؛ سحر.۲. (قید) هنگام سحر.
-
جستوجو در متن
-
سحر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَسحار] sahar نزدیک صبح؛ هنگام پیش از صبح؛ سپیدهدم؛ پگاه.
-
بکور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] bokur ۱. بامداد کردن.۲. پگاه برخاستن.۳. بامداد رفتن.
-
باکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] bāker ۱. بامداد.۲. (صفت) ویژگی کسی که در پگاه به جایی میرود.۳. (صفت) آنکه اول از همه پیشی جوید.
-
چشم به راه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] če(a)šmberāh ۱. کسی که در انتظار آمدن کسی، چیزی، یا رسیدن خبری باشد؛ منتظر: ◻︎ چو ماهروی مسافر که بامداد پگاه / درآید از درِ امّیدوارِ چشمبهراه (سعدی۲: ۶۷۱).
-
پگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pegah = پگاه: ◻︎ پگهتر زآن بتان عشرتانگیز / میان دربست شاپور سحرخیز (نظامی۱۴: ۱۱۵)