کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پِرپِری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرپری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) perperi ۱. هرچیز پوستهمانند و نازک: نان پرپری، عبای پرپری.۲. (اسم) کبوتری که پرهایش را قیچی میزنند و آن را روی بام رها میکنند تا کبوترهای دیگر به هوای او بنشینند.
-
واژههای همآوا
-
پرپری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) perperi ۱. هرچیز پوستهمانند و نازک: نان پرپری، عبای پرپری.۲. (اسم) کبوتری که پرهایش را قیچی میزنند و آن را روی بام رها میکنند تا کبوترهای دیگر به هوای او بنشینند.