کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَک و پیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بک› (زیستشناسی) [قدیمی] pak ۱. وزغ.۲. قورباغه.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ پوک] [قدیمی] pok = پوک
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pok ۱. [تابعِ لُک] گُنده؛ ستبر؛ درشت: لُکوپُک.۲. ناهموار.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ پتک] [قدیمی] pok = پُتک
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pok ۱. دَم؛ نفس.۲. دَم یا نفسی که به قلیان، چپق، یا سیگار میزنند.〈 پک زدن: (مصدر لازم) دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ جیک] ‹پوک، بوک› pok یک طرف قاب یا بُجول که با آن قمار میکنند.