کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوپک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوپک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پوپ، پوپو، پوپش، پوپوک، بوبک، بوبه، بوبو› (زیستشناسی) pupak = هدهد: ◻︎ پوپک دیدم به حوالی سرخس / بانگک بر برده به ابر اندرا (رودکی: ۴۹۱).
-
جستوجو در متن
-
پوپش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pupaš = پوپک
-
پوپو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pupu = پوپک
-
پوپوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pupuvak = پوپک
-
هدهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) hodhod پرندهای خاکیرنگ، کوچکتر از کبوتر با خالهای زرد، سیاه، و سفید که روی سرش دستهای پَر به شکل تاج یا شانه دارد؛ شانهبهسر؛ مرغ سلیمان؛ پوپک؛ شانهسرک؛ کوکله. Δ در خوشخبری به او مثل میزنند.