کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پولادین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پولادین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پولاد) ‹فولادین، فولادی، پولادی› pulādin ۱. آنچه از پولاد ساخته شود.۲. به رنگ پولاد.۳. [مجاز] هرچیز سخت و محکم.
-
جستوجو در متن
-
پولادپوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pulādpuš جنگاور که زره یا جوشن پولادین بر تن دارد: ◻︎ خبر شد به خاقان که صحرا و کوه / شد از نعل پولادپوشان ستوه (نظامی۵: ۹۲۹).
-
پولادترگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پولادترک› [قدیمی، مجاز] pulādtarg جنگجویی که خود پولادین بر سر دارد: ◻︎ ز پولادترگ اندر آمد به فرق / به دریای خون شد تن خسته غرق (نظامی۵: ۹۷۴).
-
پولاددرع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] pulādder' آنکه زرهِ پولادین دارد: ◻︎ ز پولاددرعان پولادتیغ / بسی کُشت و هم کُشته شد ای دریغ (نظامی۵: ۹۷۰).