کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوش و پلاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ازرق پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] 'azraqpuš ۱. صوفی: ◻︎ پیر گلرنگ من اندر حق ازرقپوشان / رخصت خبث نداد ار نه حکایتها بود (حافظ: ۴۱۴).۲. مکار؛ حیلهگر.
-
آهن پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'āhanpuš کسی که جوشن یا خفتان آهنین بر تن کرده؛ آهنپوشیده.
-
گناه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گنهپوش› [قدیمی، مجاز] gonāhpuš آنکه گناه دیگران را نادیده بگیرد.
-
خرقه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] xerqepuš ۱. گدا.۲. [مجاز] صوفی؛ درویش.
-
تن پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tanpuš آنچه تن را بپوشاند؛ جامه؛ لباس.
-
جوشن پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] jo[w]šanpuš مرد جنگی که جوشن پوشیده باشد.
-
قصب پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qasabpuš آنکه جامهای از قصب بر تن کند؛ پوشندۀ قصب: ◻︎ زده بر ماه خنده بر قصب راه / پرند آن قصبپوشان چون ماه (نظامی۲: ۱۳۶).
-
فنک پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] fanakpuš آنکه پوششی از پوست فنک بر تن دارد.
-
پوش پر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) pušpar = پَر
-
پشمینه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pašminepuš ۱. کسی که جامۀ پشمی بر تن کند.۲. صوفی.
-
پلنگینه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] palanginepuš کسی که جامه از پوست پلنگ یا مانند آن بر تن کند.
-
زین پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) zinpuš پوشاکی که بر روی زین اسب بکشند.
-
سیاه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) siyāhpuš ۱. کسی که جامۀ سیاه به تن داشته باشد.۲. [مجاز] ماتمزده؛ ماتمدار؛ عزادار.۳. (اسم، صفت) [مجاز] شبگرد؛ عسس.
-
مرقع پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] moraqqa'puš ۱. کسی که مرقع بر تن میکند.۲. [مجاز] درویش؛ صوفی.
-
چکمه پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [ترکی. فارسی] čakmepuš ۱. ویژگی کسی که چکمه بپوشد.۲. [مجاز] نظامی.