کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلوان پنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پهلوان پنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مجاز] pahle(a)vānpambe کسی که اندام درشت، شانههای پهن، و بازوان ستبر دارد اما ترسو و کمزور است و بهدروغ ادعای دلیری و پهلوانی میکند؛ پهلوان دروغی.
-
واژههای مشابه
-
جهان پهلوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹جهانپهلو› jahānpahle(a)vān پهلوان بزرگی که از تمام پهلوانان جهان دلیرتر و پرزورتر باشد.
-
سپه پهلوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (نظامی) [قدیمی] sepahpahle(a)vān پهلوان سپاه؛ سپهسالار.
-
جستوجو در متن
-
ذی پنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] ‹زیپنبه› [قدیمی] zipambe ۱. کلمهای که در موقع نوعی رقص و نشاط یا در حال مسخره کردن کسی بر زبان میآورند.۲. (اسم، صفت) کسی که نقش پهلوانپنبه را بازی کند.۳. (اسم، صفت) کسی که هنگام پنبه زدن حلاج به آهنگ کمان او برقصد و دیگرا...