کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنهان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نهنبیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] neho(a)mbidan پنهان کردن؛ نهان کردن؛ پوشیده و پنهان ساختن.
-
بازنهفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] bāzna(e)hoftan نهفتن؛ پنهان کردن؛ پنهان داشتن.
-
کتمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ketmān پنهان کردن؛ پنهان داشتن چیزی یا امری.
-
دفن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] dafn ۱. چیزی را زیر خاک کردن و پنهان ساختن؛ پنهان کردن.۲. به خاک سپردن مرده.
-
اخفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اخفاء] 'exfā پنهان کردن؛ نهان کردن؛ پوشیده داشتن.
-
استخفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استفخاء] [قدیمی] 'estexfā ۱. پنهان شدن.۲. پنهان کردن.
-
استتار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estetār ۱. پنهان شدن؛ پوشیدگی.۲. پنهان کردن.
-
رمس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rams ۱. دفن کردن؛ در خاک پنهان ساختن.۲. پوشاندن و پنهان کردن چیزی.۳. سنگ انداختن.
-
فروپوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) forupušidan پنهان کردن؛ نهفتن.
-
نهفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: n(i)huftan] na(e,o)hoftan ۱. پوشیده و پنهان کردن.۲. [قدیمی] در خاک پنهان کردن؛ به خاک سپردن؛ دفن کردن.۳. (مصدر لازم) [قدیمی] پوشیده و مخفی شدن.
-
ستر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] satr پوشاندن؛ پنهان کردن؛ پوشاندن چیزی.
-
پوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) pušidan ۱. در بر کردن؛ جامه بر تن کردن.۲. نهفتن و پنهان کردن.۳. چیزی را در پرده نگه داشتن.
-
پوشیدنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pušidani ۱. جامه؛ لباس؛ پوشاک.۲. ویژگی آنچه باید پنهان نگه داشته شود؛ سزاوارِ پنهان کردن.
-
گنج نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ganjnāme ورقهای که در آن جای پنهان کردن گنج را نوشته باشند.
-
مداجات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مداجاة] [قدیمی] modājāt مدارا کردن با دشمن؛ پنهان ساختن دشمنی.