کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناهگاه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پناه جای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] panāhjāy = پناهگاه
-
ملتحد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] moltahad پناهگاه.
-
معاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ma'āz پناهگاه.
-
معقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: معاقل] [قدیمی] ma'qel پناهگاه.
-
ملتجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملتجیٰ] [قدیمی] moltajā پناهگاه.
-
مامن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ma'man جای امن؛ پناهگاه.
-
کهف الفقرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کهفالفقراء] [قدیمی، مجاز] kahfolfoqarā پناهگاه فقیران؛ پناه تهیدستان.
-
ملاذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ملاذّ] [قدیمی] malāz پناهگاه؛ قلعه؛ دژ.
-
ملجا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ملاجئ] malja' جای پناه بردن؛ پناهگاه.
-
مفزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mafza' پناهگاه؛ گریزگاه؛ پناه؛ ملجٲ.
-
دانش پناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] dānešpanāh پناهگاه دانش؛ حامی علم و فضل.
-
باران گریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bārāngoriz پناهگاه و هرجایی که از باران به آن پناه ببرند.
-
ماوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مٲویٰ] ma'vā ۱. جایگاه؛ مَسکن.۲. پناهگاه.
-
جهان پناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] jahānpanāh ملجٲ و پناهگاه مردم جهان: پادشاه جهانپناه.
-
اکتناف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ektenāf ۱. پناه گرفتن؛ پناهگاه ساختن.۲. احاطه کردن.۳. پناه دادن.