کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پلنگ) palangi ۱. مربوط به پلنگ.۲. شبیه پوست پلنگ: لباس پلنگی.۳. (حاصل مصدر) [قدیمی] تندی و خشمگینی.
-
جستوجو در متن
-
تنمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanammor ۱. پلنگی نمودن؛ مثل پلنگ شدن.۲. [مجاز] تندخویی کردن؛ خشم کردن.