کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پالاس› pa(e)lās ۱. فرشی که از پشم به رنگهای مختلف میبافند و پرز ندارد؛ گلیم.۲. جامۀ پشمی خشن و ستبر که قلندران و درویشان بر تن میکنند: ◻︎ برکنی از شاهد مجلس لباس / اطلس و پوشش پلاساندرپلاس (جامی: مجمعالفرس: پلاس).
-
واژههای مشابه
-
پلاس گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] pa(e)lāsgar کسی که پیشهاش پلاسبافی است؛ پلاسباف.
-
پلاس گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pa(e)lāsgari پلاسبافی.
-
جستوجو در متن
-
پلاسین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پلاس) [قدیمی] pa(e)lāsin آنچه از پلاس ساختهشده یا مانند پلاس باشد.
-
پلاسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ پلاس] [قدیمی] pa(e)lāsak ۱. پلاس کوچک.۲. تکۀ پلاس.
-
پالاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pālās = پلاس
-
جاجیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جاجم› jājim ۱. پارچۀ کلُفت شبیه پلاس.۲. نوعی فرش بدون پرز با ضخامتی نازکتر از پلاس که از نخهای رنگین پنبهای یا پشمی بافته میشود.
-
کوردین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کوردی، گوردین› [قدیمی] kurdin ۱. جامۀ پشمین ضخیم.۲. گلیم؛ پلاس.
-
زیلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zilu نوعی فرش شبیه پلاس یا گلیم که از نخهای پنبهای با نقشهای رنگین بافته میشود؛ زیلوج.
-
کفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اکفال] [قدیمی] kefl ۱. بهره؛ نصیب.۲. مثل؛ نظیر.۳. کفالت.۴. قطعهای از نمد یا پلاس که بر گرد کوهان شتر میگذارند.۵. کسی که بر ترک شخص سوار میشود.
-
غلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غلوّ] qolov[v] ۱. زیادهروی در کاری یا در وصف کسی و چیزی؛ از حد درگذشتن؛ تجاوز کردن از حد.۲. گزافکاری.۳. گزافهگویی.۴. به مقام خدایی رسانیدن بشر، و اعتقاد به حلول خداوند در شخص.۵. (ادبی) در بدیع، مبالغۀ شاعر یا نویسنده در وصف...