کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلاتین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پلاتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: platine] (شیمی) pelātin عنصر فلزی نقرهایرنگ، قابل تورق و مفتول شدن که در صنایع شیمیایی و الکتریکی، جواهرسازی، شکستهبندی، و دندانپزشکی کاربرد دارد؛ طلای سفید.
-
جستوجو در متن
-
رنیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rhénium] (شیمی) ren[i]yom فلزی نقرهای، سنگین، کمیاب، و شبیه پلاتین که در مقابل حرارت مقاوم است و در ساخت لامپها و ترموکوپلها و نیز به عنوان کاتالیزور به کار میرود.
-
اسمیوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: osmium] (شیمی) 'osmiyom عنصر فلزی سخت از گروه پلاتین که در معادن طلای سفید به دست میآید و برای ساختن سر قلم خودنویس و سوزن گرامافون به کار میرود.
-
طلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طِلاء] (شیمی) talā فلزی زردرنگ، چکشخوار، و گرانبها که در ضرب سکه و ساختن جواهر به کار میرود؛ زر.〈 طلای سفید: (شیمی) = پلاتین