کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پشم گوسفند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لکین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lokin نمدی که از پشم گوسفند میمالند.
-
عهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'ehn پشم گوسفند و شتر، و مانند آن.۲. پشم رنگشده.
-
مرینوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mérinos] (زیستشناسی) merinus نوعی گوسفند بومی استرالیا که پشم آن لطیفتر و موغوبتر از پشم سایر گوسفندان است.
-
کلاپشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلاپشته› [قدیمی] kolāpošt جامهای کوتاه و خشن که از پشم گوسفند بافته شود.
-
گال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gāl سرگین گوسفند که به پشمهای زیر دنبۀ او آویخته و خشک شده باشد.
-
لانولین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lanoline] (شیمی) lānolin مادهای چرب زردرنگ که از پشم گوسفند گرفته میشود و در بعضی از پمادها، کرمها، و صابونها به کار میرود.
-
گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gōspand] ‹گوسپند› (زیستشناسی) gusfand پستانداری اهلی و علفخوار که از شیر و پشم و گوشت و پوست او استفاده میکنند و گوشت او از غذاهای اصلی انسان است.
-
شاکمند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šākmand نمدی که از کرک بز یا پشم گوسفند تهیه میشد: ◻︎ به دستش ز خام گوزنان کمند / به بر درفکنده یکی شاکمند (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۰).
-
روده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اورود، اوروت، رود، رودگ› [قدیمی] rude ۱. مرغ سربریده و پَرکَنده.۲. گوسفند و هر حیوان دیگری که پشم و موی آن را کنده و برای بریان کردن آماده کرده باشند.۳. درخت برگریخته.
-
پوستین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به پوست) [پهلوی: pōstīn] pustin ۱. ساختهشده از پوست.۲. جامۀ پوستی.۳. لباس زمستانی گشاد و بلند که از پوست حیوانات پشمدار بهخصوص گوسفند میدوزند؛ کول.〈 پوستین باژگونه کردن: [مجاز]۱. قصد و آهنگ کاری کردن.۲. سخت تصمیم گرفتن....