کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پس آهنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خارج آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] xārej[']āhang ۱. (موسیقی) ناموزن.۲. [قدیمی، مجاز] ناموافق؛ ناساز؛ ناهماهنگ: ◻︎ بفرمود تا آن دو سرهنگ را / دو کژزخمهٴ خارجآهنگ را (نظامی۵: ۸۴۳).
-
فراخ آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] farāx[']āhang ۱. دورپرواز.۲. ویژگی تیری که هدفهای دور را بزند.
-
ریم آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ریمآهنج› [قدیمی] rim[']āhang ۱. آنچه با آن چرک چیزی را پاک کنند.۲. دارویی که برای معالجۀ زخم، جراحت، و پاک کردن ریم زخم به کار میبرند.
-
خوش آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xoš[']āhang دارای آهنگ و صدای خوشایند و دلنشین.
-
مریر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] marir عزم و آهنگ.
-
نیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نیَّة، جمع: نیّات] niyyat قصد؛ عزم؛ آهنگ.
-
دیف رخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] difraxš یکی از آهنگهای قدیم موسیقی.
-
شاهنامه خوانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šāhnāmexāni خواندن شاهنامه با آهنگ خوب.
-
ناحی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] nāhi قاصد؛ آهنگکننده.
-
چکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) čakak نوایی از موسیقی؛ از آهنگهای موسیقی.
-
چهارمضراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چارمضراب› (موسیقی) ča(ā)hārmezrāb نوعی آهنگ موسیقی و نواختن ساز.
-
رسیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] rasil کسی که با کس دیگر همصدا میخواند؛ همآهنگ؛ همآواز.
-
عامد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āmed قصدکننده؛ آهنگکننده.
-
همساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت)[مجاز] hamsāz همآهنگ؛ همدل؛ موافق.
-
یک سخن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] yeksoxan یکزبان؛ یککلمه؛ متفق؛ همآهنگ.