کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسندیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسندیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پسنده› pasandide ۱. خوب و مرغوب.۲. برگزیده.۳. پسندکردهشده.
-
جستوجو در متن
-
مرتضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mortazā پسندیده.
-
خداپسندانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodāpasandāne ۱. پسندیدۀ خداوند.۲. (قید) بهطوریکه پسندیدۀ خداوند باشد.
-
منتجب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] montajab برگزیده؛ پسندیده.
-
حماید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حمائد، جمعِ حَمیدَة] [قدیمی] hamāyed خصلتهای پسندیده؛ خوبیها.
-
حمیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حمیدَة] hamide پسندیده؛ درخور ستایش.
-
پسندیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pasandidegi خوبی و نیکویی؛ پسندیده بودن.
-
پاک سیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] pāksiyar آنکه سیرتهای خوب و پسندیده دارد.
-
مرضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مرضیّ] [قدیمی] marzi[y] چیزی که مورد پسند و خشنودی واقع شده باشد؛ پسندیده.
-
مکارم الاخلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] makāremol'axlāq اخلاق پسندیده؛ خویهای نیک.
-
ثواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] savāb ۱. پاداش کار خوب و پسندیده در جهان آخرت.۲. [مجاز] کار خوب و پسندیده.
-
موجه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] movajjah ۱. کلام یا عذری که با دلیل و برهان پسندیده باشد.۲. خوب؛ پسندیده.۳. (اسم) [قدیمی] جاه و مقام.
-
رغیبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رغیبَة] [قدیمی] raqibe ۱. [جمع: رَغائِب] امر خوب و پسندیده؛ هر چیز پسندیده و مرغوب.۲. عطا و بخشش بسیار.
-
مستحسن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostahsan ۱. نیکو و پسندیده.۲. نیکوشمردهشده.