کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پسرخوانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پسرخوانده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pesarxānde نسبت پسری که مردی یا زنی او را به فرزندی پذیرفته باشد به آن مرد یا زن؛ پسرگیر.
-
جستوجو در متن
-
پسرگیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [قدیمی] pesargir = پسرخوانده
-
دعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: دعیّ] [قدیمی] da'i[y] ۱. پسرخوانده.۲. حرامزاده.