کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pistān] (زیستشناسی) pestān عضوی از بدن جانوران ماده که روی سینه رشد میکند و غدد شیری در آن قرار دارد.
-
واژههای مشابه
-
پستان بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pestānband پارچهای که زنان در زیر پیراهن روی پستانهای خود میبندند.
-
سیاه پستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهپستان› [قدیمی] siyāhpestān ۱. زنی که پستانش سیاه باشد.۲. [مجاز] زنی که بچۀ خود را خوب پرورش ندهد.۳. [مجاز] زنی که هر بچهای را شیر بدهد، آن بچه بمیرد.
-
سیه پستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) siyahpestān = سیاهپستان
-
شش پستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šešpestān ۱. زنی که پستانهایش نرم و بزرگ باشد.۲. [مجاز] زن پیر.۳. [مجاز] سگ ماده.۴. دشنامی مخصوص زنان.
-
سگ پستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sagpestān = سپستان
-
جستوجو در متن
-
ضرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] zar' پستان حیوانات، بهویژه پستان گاو یا گوسفند.
-
ثدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] se(a)dy, sadā پستان.
-
دوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: dušitan.duxtan] ‹دوشانیدن› dušidan بیرون آوردن شیر از پستان گاو، گوسفند، و مانند آنها با دست؛ شیر از پستان بیرون کشیدن؛ دوختن.
-
چچو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čoču پستان زن یا حیوان ماده.
-
قرط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَقراط و قِراط و قُروط] [قدیمی] qort ۱. گوشواره.۲. پستان.
-
شماخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاماخ› [قدیمی] šamāx سینهبند زنان؛ پستانبند.
-
کلستروم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: colostrum] (زیستشناسی) kolust[e]rom مایعی که در سه روز اول پس از زایمان از پستان خارج میشود؛ آغوز.