کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پزنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پزنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pazande ۱. کسی که چیزی را میپزد.۲. آنکه غذا میپزد؛ آشپز؛ طباخ.
-
جستوجو در متن
-
پزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pazā ۱. پزنده.۲. آنچه زود پخته شود؛ زودپز.
-
طابخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] tābex ۱. پزنده؛ آشپز.۲. (اسم) تب شدید؛ تب تند.
-
پز
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پختن و پزیدن) paz ۱. = پختن۲. پزنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آشپز، کلهپز.٣. پخته (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آبپز.٤. (اسم مصدر) [قدیمی] آشپزی: پختوپز.