کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پریشب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پریشب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) parišab شب پیش از دیشب؛ دو شب پیش؛ پریدوش؛ پرندوش.
-
واژههای مشابه
-
پسان پریشب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [قدیمی] pasānparišab سه شب پیش از دیشب.
-
پس پریشب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) pasparišab دو شب پیش از دیشب.
-
جستوجو در متن
-
پریدوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] pariduš پرندوش؛ پریشب.
-
پردوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹پرندوش› [قدیمی] parduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغتنامه: پردوش).
-
پری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ پریر] [قدیمی] pari ۱. دو روز پیش؛ پریروز: ◻︎ مرد امروزی هم از امروز گوی / از پری و دی و فردا دَم مزن (محمدشیرین مغربی: لغتنامه: پری).۲. دو شب پیش؛ پریشب.
-
پرندوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرندوشین، پرندوشینه، پریدوش، پردوش، پرندیش، پرند، پرندوار› [قدیمی] paranduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ صبحدم بود که میشد به وثاق / چون پرندوش نه بیهُش نه بهوش (انوری: ۸۶۴)، ◻︎ گویدت همی گرچه دراز است تو را عمر / بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندو...