کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پریشان و نگران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پریشان حال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] parišānhāl ۱. دلگیر؛ دلتنگ.۲. بدبخت.۳. مضطرب. * بدحال.
-
پریشان خاطر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] parišānxāter ۱. آشفتهخاطر.۲. دلتنگ.۳. مضطرب.
-
پریشان خیال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] parišānxiyāl پریشانحواس؛ پریشانفکر؛ پراکندهفکر.
-
پریشان دل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] parišāndel پریشانخاطر؛ دلتنگ.
-
پریشان روزگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] parišānruz[e]gār ۱. تیرهروز؛ کسی که زندگانی خوشی ندارد؛ تبهروزگار.۲. بدحال.۳. تنگدست.
-
جستوجو در متن
-
دلواپس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] delvāpas نگران؛ آشفته؛ پریشانخیال؛ کسی که از تصور پیشامد بد نگران و ترسناک است؛ دلاندروای.
-
آشفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آشوفته› 'āšofte ۱. نامرتب.۲. بههمبرآمده؛ خشمگین.۳. شوریده؛ عاشق؛ پریشانحال.۴. سرگردان؛ حیران؛ نگران؛ ناراحت؛ پریشان.۵. (قید) حالت آشفته بودن؛ با تعجب و حیرانی.