کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرپر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) parpar صدای پر زدن پرنده.〈 پرپر زدن:۱. (مصدر لازم) بالوپر زدن پرنده.۲. [مجاز] جان دادن و مردن.〈 پرپر کردن: (مصدر متعدی) از هم کندن و ریزریز کردن برگهای گل.
-
پرپر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porpar گل پربرگ؛ گلی که گلبرگ بسیار داشته باشد.
-
جستوجو در متن
-
میخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mixak گیاهی زینتی با گلهای پُرپَر به رنگهای سرخ، بنفش، یا سفید.
-
رازقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] rāzeqi ۱. (زیستشناسی) گلی سفید، کوچک، پرپر، و خوشبو که از آن عطر میگیرند۲. (زیستشناسی) نوعی انگور با دانههای ریز.۳. [قدیمی] خمر؛ شراب.
-
کوکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کواکب] ko[w]kab ۱. (نجوم) ستاره.۲. (زیستشناسی) گلی زینتی، پُرپَر، و به رنگهای سرخ، زرد، سفید، و بنفش که از طریق پیاز زیاد میشود.۳. [قدیمی، مجاز] اشک.۴. [قدیمی، مجاز] میخ تزئینی شمشیر.
-
داوودی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به داوود، پیغمبر و پادشاه بنیاسرائیل) [عبری. فارسی] ‹داودی› dāvudi ۱. مربوط به داوود: زره داوودی، لحن داوودی.۲. (اسم) (زیستشناسی) نوعی گل درشت و پُرپَر به رنگهای سرخ، زرد، و سفید.۳. (اسم) (زیستشناسی) گیاه این گل با شاخههای راست ...
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...