کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرّهبندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مالیات بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [عربی. فارسی] māliyātbandi سیاست قرار دادن مالیات بر درآمد و دارایی مردم برای تٲمین مخارج عمومی دولت.
-
چاشته بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čāštebandi سفرهای که در آن غذای چاشت را ببندند و با خود ببرند.
-
چشم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) če(a)šmbandi ۱. بستن چشم کسی.۲. [مجاز] شعبده؛ حقهبازی؛ جادوگری؛ افسونگری.۳. [مجاز] نیرنگ.
-
خاتم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] (هنر) [قدیمی] xātambandi = خاتمکاری
-
دسته بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dastebandi جمع شدن گروهی در یکجا و همراه شدن و هماهنگ گشتن برای انجام دادن کاری.
-
فرم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فرانسوی. فارسی] formbandi شغل و عمل فرمبند.
-
علاقه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'elāqebandi شغل و عمل علاقهبند.
-
پی بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peybandi عمل محکم کردن پی دیوار یا پایۀ ساختمان.
-
زخم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) zaxmbandi بستن زخم و مرهم گذاشتن روی آن.
-
شاخچه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] šāxčebandi تهمتبندی؛ تهمتسازی؛ بهتان.
-
جدول بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] jadvalbandi ۱. ساختن دیوارۀ کوتاه بتونی در کنار جوی آب، میدان، پیادهرو، خیابان، و امثال آن.۲. کشیدن جدول؛ رسم کردن جدول بر کاغذ.۳. [قدیمی] نهرسازی در کنارۀ خیابانها.
-
حاشیه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hāšiyebandi ۱. حاشیه درست کردن برای چیزی.۲. گلکاری کردن اطراف باغچه.
-
شیرازه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) širāzebandi تهدوزی و تهبندی کتاب و دفتر.
-
شکسته بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) šekastebandi ۱. بستن عضوی که استخوانش شکسته با تخته و باند.۲. (اسم) شغل و عمل شکستهبند.
-
نرخ بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nerxbandi نرخ چیزهایی را معین کردن؛ نرخ بستن؛ تعیین نرخ کردن.