کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فراویز، پراویز، فرویز› [قدیمی] parvaz ۱. سجاف جامه.۲. پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته میشود؛ حاشیه.۳. پینه؛ وصله.۴. [مجاز] نژاد؛ اصلونسب: ◻︎ بدو گفت من خویش کرسیوزم / به شاهآفریدون کشد پروزم ...
-
جستوجو در متن
-
فرویز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] farviz = پروز
-
پراویز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parāviz = پروز
-
پریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pariz = پروز