کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرندوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرندوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرندوشین، پرندوشینه، پریدوش، پردوش، پرندیش، پرند، پرندوار› [قدیمی] paranduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ صبحدم بود که میشد به وثاق / چون پرندوش نه بیهُش نه بهوش (انوری: ۸۶۴)، ◻︎ گویدت همی گرچه دراز است تو را عمر / بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندو...
-
جستوجو در متن
-
پرند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parand = پرندوش
-
پرندوار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] parandvār = پرندوش
-
پریدوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] pariduš پرندوش؛ پریشب.
-
پریشب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) parišab شب پیش از دیشب؛ دو شب پیش؛ پریدوش؛ پرندوش.
-
پردوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹پرندوش› [قدیمی] parduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغتنامه: پردوش).