کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرنده کوچک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سبک بال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sabokbāl ۱. پرندۀ تیزپر.۲. پرندۀ کوچک. * سبکپر.
-
خوافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خافیَة، مقابلِ قوادم] [قدیمی] xavāfi پرهای کوچک بال پرنده.
-
لاسکوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) lāsak[a,o]vi پرندهای کوچک و خوشآواز شبیه سهره.
-
سهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیره› (زیستشناسی) sehre پرندهای کوچک و خوشآواز با پرهای زرد و سبز.
-
بلدرچین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) belderčin پرندهای با بالهای کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند؛ کَرَک.
-
سار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sār] (زیستشناسی) sār پرندهای کوچک، سیاهرنگ، حلالگوشت، و بزرگتر از گنجشک.
-
توکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tukā پرندهای کوچک و آوازخوان با منقار باریک و پرهای رنگین؛ باستَرَک
-
قناری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [اسپانیایی: canari] (زیستشناسی) qanāri پرندهای کوچک و خوشآواز با پرهای زرد روشن، نارنجی، خاکستری، یا ابلق.
-
گنجشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بنجشک، چغک، چغوک، چغو، چکوک، چکک، چوک، مرگو، ونج› (زیستشناسی) gonješk پرندۀ کوچک خاکیرنگ وحلالگوشت از دستۀ سبکبالان.
-
زرزور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: زرازیر و زرازر] (زیستشناسی) [قدیمی] zorzur زُرزُر؛ پرندۀ کوچک سیاهرنگ دارای خالهای سفید؛ سار.
-
طیفور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] teyfur ۱. پرندهای کوچک.۲. هر جانوری که توانایی پرواز دارد، مانند مرغ و ملخ.
-
قمری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) qomri پرندهای خاکیرنگ و کوچکتر از کبوتر با سر کوچک، گردن کشیده، و نوک باریک؛ یاکریم؛ موسیکوتقی.
-
کلاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کراکر› (زیستشناسی) kalāq پرندهای حرامگوشت با پرهای سفید و سیاه و منقار سیاه که حشرات و جانوران کوچک را شکار میکند.
-
مگس خوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) magasxār پرندهای کوچک از راستۀ سبکبالان که بالای سرش دستهای از پر به شکل تاج قرار دارد؛ تاجورک.
-
شخیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شخش› (زیستشناسی) šaxiš پرندهای کوچک و خوشآواز: ◻︎گرگ را کی رسد صلابت شیر / باز را کی بُوَد نهیب شخیش (رودکی: ۵۰۴).