کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرستنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرستنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) parastande ۱. پرستشکننده؛ عبادتکننده؛ بندگیکننده.۲. [قدیمی] بنده؛ غلام.۳. [قدیمی] خدمتکار.۴. [قدیمی] دوستدارنده.
-
جستوجو در متن
-
ستاره پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) setāreparast کسی که ستاره را پرستش کند؛ پرستندۀ ستاره.
-
دیویسنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت، مقابل مزدیسنا) [قدیمی] divyasnā در آیین زردشتی، پرستندۀ دیو؛ پیرو دین باطل.
-
دانش پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānešparast کسی که علم و دانش را دوست داشته باشد و دل به آن بندد؛ پرستندۀ دانش.
-
عابد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ābed ۱. عبادتکننده؛ پرستنده.۲. کسی که خدا را پرستش میکند.
-
صورت پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] suratparast پرستندۀ صورت؛ صورتباز؛ آنکه صورت زیبا را دوست دارد؛ کسی که فریفتۀ جمال و صورت ظاهر است.
-
لعبت پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batparast ۱. پرستندۀ لعبت؛ بتپرست.۲. معشوقپرست.
-
خداپرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xodāparast ویژگی کسی که خدا را پرستش میکند؛ پرستندۀ خدا؛ موحد؛ متدین؛ دیندار.
-
پرستشگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) parastešgar ۱. پرستنده؛ عابد.۲. [قدیمی] خادم؛ خدمتکار؛ چاکر.
-
حق پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] haqparast ۱. [مجاز] دوستدار راستی و درستی.۲. [قدیمی] پرستندۀ خدا.
-
بده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bade خشکهپلاو: ◻︎ پرستنده باشم به آتشکده / نسازم خورش جز ز شیر و بده (فردوسی: لغتنامه: بده).
-
پرست
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ پرستیدن) parast ۱. = پرستیدن۲. پرستنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): خداپرست، بتپرست، آتشپرست، میپرست، آفتابپرست، ستارهپرست، خودپرست.
-
آتش پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašparast ۱. پرستندۀ آتش؛ کسی که آتش را پرستش کند: ◻︎ به یک هفته بر پیش یزدان بدند / مپندار کآتشپرستان بدند (فردوسی: ۴/۳۱۲).۲. زردشتی. Δ به مناسبت آنکه آتش را گرامی و محترم میدارند.