کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرده 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باشام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāšām هر نوع پرده، خواه پردۀ خانه یا پردۀ ساز.
-
تحجب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahajjob در پرده شدن.
-
هتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hatk ۱. پرده دریدن؛ پاره کردن پرده.۲. کشیدن و کندن پرده از جای خودش.۳. مفتضح ساختن؛ رسوا کردن کسی.
-
شبکیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شبکیَّة] (زیستشناسی) šabakiy[y]e پردهای نازک و شفاف در داخل کرۀ چشم؛ پردۀ حساس کرۀ چشم.
-
غشوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غشوَة] qa(e,o)šve پرده؛ پوشش.
-
تخدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taxaddor در پرده شدن؛ پنهان شدن.
-
اختبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اختباء] [قدیمی] 'extebā پنهان شدن؛ در پرده شدن.
-
مخدرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مخدَّرَة] [قدیمی، مجاز] moxaddarāt زن پردهنشین.
-
غشاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غشاوَة] [قدیمی] qešāve غطا؛ پرده؛ پوشش.
-
غطا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غطاء، جمع: اغطیَة] [قدیمی] qetā پرده؛ پوشش؛ سرپوش.
-
تحجیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahjib ۱. در پرده کردن.۲. بازداشتن.
-
بکارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بکارة] bekārat ۱. دوشیزه بودن؛ دوشیزگی.۲. تازگی؛ نو بودن.۳. (اسم) (زیستشناسی) = پرده 〈 پردۀ بکارت
-
پوشاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پوشانیدن› pušāndan ۱. جامه به تن کسی کردن.۲. در پرده کردن؛ پنهان ساختن.۳. پردهپوشی کردن.۴. روپوش روی چیزی کشیدن.
-
هتاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] hattāk ۱. کسی که پرده از کارهای نهفته و عیبهای پوشیدۀ مردم بردارد؛ کسی که مردم را رسوا و بیآبرو کند؛ پردهدر.۲. بدزبان.
-
دختری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دختر) doxtari ۱. مربوط به دختر.۲. (حاصل مصدر) دختر بودن.۳. (حاصل مصدر) [قدیمی] =پرده 〈 پردۀ بکارت