کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردة عشاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پرده گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pardegar پردهدوز؛ پردهساز.
-
پرده نشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pardenešin ۱. زن روپوشیده.۲. زنی که در خانه و پشت پرده بنشیند؛ پردگی؛ مخدره.۳. شخص خلوتنشین، پارسا، و محرم اسرار.۴. فرشتۀ مقرب.
-
پیش پرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (تئاتر) pišparde تصنیفی که در تماشاخانه پیش از بالا رفتن پرده در جلو سن میخوانند.
-
جستوجو در متن
-
صفاهان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی] (موسیقی) [قدیمی] se(a)fāhān = اصفهان: ور پردۀ عشاق صفاهان و حجاز است / از حنجرۀ مطرب مکروه نزیبد (سعدی: ۹۵ حاشیه).