کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) partāb ۱. انداختن و پرت کردن چیزی از جایی به جای دیگر.۲. [قدیمی] پرش.۳. (اسم) [قدیمی] مسافتی که تیر از محل رها شدن تا افتادن بپیماید؛ پرتاب تیر؛ تیر پرتاب: ◻︎ یکی کنده کرده به گرد اندرون / به پهنایْ پرتاب تیری فزون (فردوسی: ۵/۲۰۳).〈 ...
-
پرتاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) portāb بسیارتابیده؛ تابدار؛ پرپیچوخم.
-
واژههای مشابه
-
پرتاب وتوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) portābotavān ۱. پرطاقت.۲. نیرومند.
-
جستوجو در متن
-
بالستیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: balistique] (فیزیک) bālestik ۱. علمی که حرکت یا پرتاب گلولهها و موشکها را بررسی میکند.۲. پرتابشناسی.
-
اندازنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) 'andāzande ۱. کسی که چیزی را از جایی بیندازد.۲. پرتابکننده.
-
پرطاقت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] portāqat ۱. پرتابوتوان.۲. بردبار.
-
اژدرانداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (نظامی) 'a(e)ždar[']andāz وسیلهای شبیه لولۀ توپهای بزرگ برای پرتاب کردن اژدر.
-
بمباران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی. فارسی] (نظامی) bombārān عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدفهای نظامی.
-
اژدرافکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (نظامی) 'a(e)ždar[']afkan نوعی کشتی جنگی کوچک که به طرف کشتیهای دشمن اژدر پرتاب میکند.
-
فشنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fešang استوانۀ کوچکی حاوی باروت و گلوله که توسط اسلحههای آتشی، مانند تفنگ یا تپانچه پرتاب میشود.
-
حراقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حرّاقَة] [قدیمی] harrāqe نوعی کشتی جنگی که بهوسیلۀ آن آتش و چیزهای جنگی شعلهور به سوی دشمن پرتاب میکردند.
-
رمایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رمایة] [قدیمی] remāyat ۱. انداختن؛ افکندن؛ پرتاب کردن.۲. تیر انداختن؛ تیراندازی.
-
دژآهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دژآهنج› [قدیمی] dež[']āhang ۱. آهنگکننده بهسوی دژ.۲. تیر یا زوبینی که بهسوی قلعه و حصار پرتاب کنند.