کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی، مٲخوذ از فرانسوی: paquet] pākat ۱. کیسۀ کاغذی یا پلاستیکی که در آن نامه یا چیز دیگر بگذارند.۲. بستۀ کوچک کاغذی یا مقوایی: پاکت سیگار.۳. [مجاز] نامه.
-
جستوجو در متن
-
کارت پستال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carte postale] kārtpostāl کارتی دارای تصویر و جایی برای نوشتن نامهای کوتاه که به جای کاغذ و پاکت استفاده میشود؛ ورقۀ پستی.
-
سرگشاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) sargošāde چیزی که سرش باز باشد از قبیل پاکت و بطری و قوطی سرباز؛ روباز.
-
سرباز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sarbāz ۱. [مقابلِ سربسته] آنچه سرش باز باشد مانند بطری و قوطی و پاکت یا چیز دیگر؛ سرگشاده.۲. [مقابلِ سرپوشیده] جایی که سقف نداشته باشد؛ روباز: استخر سرباز.
-
سربه مهر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sarbemohr ۱. سربسته و مهرشده.۲. ویژگی پاکت یا کیسه که سر آن را بسته و لاکومهر کرده باشند.۳. [مجاز] دستنخورده و نهفته.
-
تمبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: timbre] tam[b]r تکۀ کاغذ کوچک چهارگوشه که روی آن عکس شخص یا چیزی و نرخ معیّنی چاپ شده و در پستخانه روی پاکتها میچسبانند یا در ادارات دیگر روی نامهها و اسناد چسبانده میشود.
-
عنوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'onvān ۱. دیباجۀ کتاب؛ سرآغاز کتاب یا نامه؛ سرِ نامه.۲. آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت مینویسند.۳. لقب؛ نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت میکند.۴. هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی میشود: عنوان مراسم.
-
مهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mohr ۱. آلت فلزی یا لاستیکی که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش کرده و روی کاغذ و پاکت یا زیر نامهها و قراردادها به جای امضا میزنند.۲. [قدیمی] کیسۀ سربسته: ( فرستاده را داد مُهری درم / که ختم است بر نام حاتم کرم (سعدی۱: ۹۲).
-
نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nāmak] nāme ۱. مطلبی که خطاب بر فردی معین نوشته میشود و معمولاً بهوسیلۀ پست و در پاکت به دست گیرنده میرسد.۲. کاغذی که بر روی آن مطالبی نوشتهشده.۳. (پیشوند) جزء پسین برخی کلمات به معنی نوشتهای در موضوع معین: پایاننامه، سالنامه.
-
سربسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹سربست› sarbaste ۱. [مقابلِ سرباز] ویژگی آنچه سرش بسته باشد از قبیل بطری و جعبه و پاکت یا چیز دیگر.۲. [مجاز] پوشیده؛ نهفته؛ پنهان.۳. (قید) [مجاز] به طور پیچیده و مجمل: ◻︎ سخن سربسته گفتی با حریفان / خدا را زاین معما پرده بردار (حافظ: ۴۹۶...