کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاندول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاندول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pendule] ‹فندول› pāndu(o)l ۱. آویزی که در بعضی از ساعتهای دیواری به چپ و راست حرکت میکند.۲. (فیزیک) جسم سنگین آویختهای که حرکت نوسانی داشته باشد؛ آونگ.
-
جستوجو در متن
-
رقاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] raqqās ۱. آن که شغلش رقصیدن است.۲. (اسم) پاندول ساعت.
-
پادنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ پاملخ] ‹پادنگه، دنگ› pādang ۱. چوبی شبیه تخماق در دستگاه برنجکوبی که آن را با پا حرکت میدهند و شلتوک را با آن میکوبند تا برنج از پوست جدا شود.۲. نوعی ساعت که پاندول آن شبیه پادنگ است.
-
آونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آوند، آون› [قدیمی] 'āvang ۱. ریسمانی که خوشههای انگور یا میوۀ دیگر را به آن ببندند و از سقف خانه یا دکان یا جای دیگر آویزان کنند که تا زمستان بماند: ◻︎ چون برگ لاله بودهام و اکنون / چون سیب پژمریده بر آونگم (رودکی: ۵۲۶).۲. (صفت) هر چیز آ...
-
لنگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] langar ۱. آهن و زنجیر بسیارسنگین که کشتی را با آن از حرکت بازمیدارند.۲. آلتی که از ساعتهای دیواری آویزان میکنند و با تکان خوردن متناوب آن چرخهای ساعت به حرکت درمیآید، پاندول.۳. ‹لنگری› [قدیمی] جای وسیع برای پذیرایی مهم...