کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پالیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فالیز، جالیز› [قدیمی] pāliz ۱. باغ؛ بوستان؛ پالیزگاه: ◻︎ به پالیز بلبل بنالد همی / گل از نالهٴ او ببالد همی (فردوسی۴: ۱۵۸۵).۲. کشتزار.۳. زمینی که در آن خیار، خربزه، هندوانه، و امثال آنها کاشته باشند؛ باغتره.
-
جستوجو در متن
-
فالیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] fāliz = پالیز
-
پالیزگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pālizgāh = پالیز
-
باشنگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāšangān پالیز؛ جالیز؛ زمینی که در آن خیار، خربزه، و مانندِ آنها کاشته باشند.
-
غاوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خاوش› (زیستشناسی) [قدیمی] qāvo(a)š خیار بزرگ تخمی که در پالیز برای تخم نگهدارند.
-
پالیزبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹پالیزوان، فالیزوان، جالیزبان› [قدیمی] pālizbān ۱. نگهبان پالیز.۲. بوستانبان؛ باغبان.۳. (اسم) (موسیقی) از الحان قدیم ایرانی: ◻︎ رونق پالیز رفت اکنون که بلبل نیمشب / بر سر پالیزبان کمتر زند «پالیزبان» (ضمیری: شاعران بیدیوان: ۳۰۸).
-
تواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tovāre ۱. بوتههای خار که بر روی دیوار و دور باغ و پالیز قرار میدهند.۲. کلبهای که از بوتهها و شاخ و برگ درخت در کنار کشتزار درست کنند: ◻︎ بباید رفتن آخر چند باشی / چو متواری در این خانهٴ تواره (ناصرخسرو: ۴۶۰).۳. خانهای که در آن سرگی...
-
سپنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sepanj ۱. عاریت: ◻︎ به سرای سپنج مهمان را / دل نهادن همیشگی نهرواست (رودکی: ۴۹۳).۲. (اسم) خانۀ عاریت؛ آرامگاه عاریتی؛ منزل موقت.۳. (اسم) خانهای که دشتبانان و پالیزبانان در کنار پالیز و کشتزار با شاخههای درخت درست کنند.