کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پالودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پالودن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: pālūtan] [قدیمی] pāludan ۱. صاف کردن.۲. پاک کردن.۳. چیزی را از صافی یا غربال در کردن.۴. ذوب کردن.۵. ریختن.۶. از میان برداشتن.۷. (مصدر لازم) صاف شدن.۸. (مصدر لازم) پاک شدن از آلودگی؛ پاکیزه شدن: ◻︎ ره داور پاک بنمودشان / از آلودگی...
-
جستوجو در متن
-
پالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] pālidan = پالودن
-
تصفیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تصفیَة] tasfiye ۱. پاک کردن؛ پاکیزه ساختن.۲. صافی کردن؛ بیآلایش کردن چیزی؛ خالص کردن؛ پالودن.۳. امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن.۴. رفع اختلاف کردن.〈 تصفیهٴ حساب: = تسویهحساب