کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارینَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پارینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پار) ‹پارین› [قدیمی] pārine ۱. پارسالی: ◻︎ گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینهای (سنائی۲: ۴۹۴).۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش.۳. کهنه؛ دیرینه؛ قدیمی.
-
پارینه سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pārinesangi دورهای ماقبل تاریخی که انسان ابزار و ادواتی خشن و ناصاف از سنگ برای خود میساخت؛ عصر حجر قدیم؛ پالئولیتیک.
-
واژههای همآوا
-
پارینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پار) ‹پارین› [قدیمی] pārine ۱. پارسالی: ◻︎ گفتمت امسال شدی به ز پار / رو که همان احمد پارینهای (سنائی۲: ۴۹۴).۲. (اسم) سال گذشته؛ سال پیش.۳. کهنه؛ دیرینه؛ قدیمی.
-
جستوجو در متن
-
پارین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پار) [قدیمی] pārin = پارینه
-
پالئولیتیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: paléolithique] (زمینشناسی) pāle'olitik = پارینهسنگی
-
عصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'asr ۱. آخر روز تا هنگام غروب آفتاب.۲. [جمع: عُصور و اَعصر و اَعْصار] دهر؛ روزگار.۳. صدوسومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای سه آیه؛ والعصر.〈 عصر حجر: دورهای از ماقبلتاریخ که انسان ابزارها و ادواتی از سنگ برای خود میساخت، و بدون...