کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارچه کهنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] lat[t]e پارچۀ کهنه؛ ژنده.
-
لته پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lat[t]epāre تکهپارچۀ کهنه.
-
غلتاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹غلطاق› [قدیمی] qaltāq ۱. چوببندی زین اسب؛ چوب زین.۲. پارچۀ کهنه.
-
رگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رگوب، رگوه، رگوی، رگوک، رکو› [قدیمی] ro(e)gu ۱. پارچۀ کهنه؛ لته.۲. تکهای از پارچه یا جامه.۳. جامۀ یکلا.
-
رکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رکوک، رگو، رگوه، رگوی› [قدیمی] ro(e)ku ۱. کرباس: ◻︎ بدخواه تو را حادثه چون سایه ملایم / زاین رنگ نیامد به از این هیچ رکویی (انوری: مجمعالفرس: رکو).۲. پارچۀ کهنه؛ لته.۳. تکهای از پارچه یا جامه.۴. جامۀ یکلا.