کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاره پار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آتش پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašpāre ۱. پارۀ آتش؛ اخگر.۲. [عامیانه، مجاز] زرنگ؛ چابک.۳. (صفت) [عامیانه، مجاز] موذی.۴. کودک شریر.
-
ماه پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مهپاره، ماهپار› [مجاز] māhpāre زن خوشگل و زیبا مانند ماه.
-
لته پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lat[t]epāre تکهپارچۀ کهنه.
-
گوشت پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] guštpāre پارهای از گوشت؛ تکۀ گوشت.
-
پاره خط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (ریاضی) pārexat[t] خطی که به دو نقطه منتهی شود.
-
پاره خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pārexār رشوهخوار؛ رشوهگیر.
-
پاره دوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pāreduz کسی که پیشهاش پینه زدن به کفش یا جامه است؛ پینهدوز؛ لاخهدوز.
-
پاره دوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pāreduzi پینهدوزی؛ شغل و عمل پارهدوز.
-
پاره زرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pārezard = زردپاره
-
پاره سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پارسنگ› pāresang ۱. پارهای از سنگ؛ یک تکۀ سنگ.۲. = پارسنگ
-
پوست پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pustpare قطعهای از پوست یا چرم؛ پارۀ پوست؛ تکۀ پوست.
-
سی پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sipāre سی جزء قرآن که هر جزء را جداگانه جلد کرده باشند.
-
پیش پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیشپار› [قدیمی] pišpāre نوعی حلوا که از آرد و روغن و شیره درست کنند.
-
شکم پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šekampāre = اسفرزه
-
نان پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nānpāre ۱. پارۀ نان؛ تکهای از نان.۲. [مجاز] جیره؛ مستمری.۳. [مجاز] زمینی که به کسی بدهند که از درآمد آن امرار معاش کند.