کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پایرنج› [قدیمی] pāranj ۱. = حقالقدم: ◻︎ لاجرم عاقبت به پارنجش / هم سلامت دهند و هم گنجش (نظامی۴: ۵۷۵).۲. پولی که به مطرب و نوازنده بدهند تا در جشن یا مجلس عروسی حاضر شود.
-
جستوجو در متن
-
پایرنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] pāyranj = پارنج
-
حق القدم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] haqqolqadam ۱. پایمزد؛ پامزد؛ پارنج.۲. پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده میشود.