کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارلمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارلمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parlement] (سیاسی) pārlemān مجلس نمایندگان ملت در کشورهای مشروطه و جمهوری که در آنجا قوانین را تصویب میکنند و به کارهای قوۀ مجریه رسیدگی میکنند.
-
جستوجو در متن
-
پارلمانتاریسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parlementarisme] (سیاسی) pārlemāntārism سیستم حکومتی که در آن قوۀ مجریه با رٲی اکثریت نمایندگان پارلمان انتخاب میشوند و هرگاه که پارلمان از هیئت دولت سلب اعتماد کند نخستوزیر باید استعفا کند.
-
مشروطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: مشروطَة] mašrute ۱. (سیاسی) مملکتی که دارای پارلمان باشد و نمایندگان ملت در کارهای دولت نظارت داشته باشند.۲. (منطق) قضیهای که در آن شرط به کار رفته باشد.
-
دارالشوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] dāroššo[w]rā, dāroššurā ۱. [منسوخ] جایی که سران مملکت یا نمایندگان مردم بنشینند و در امور کشور مشورت کنند؛ کنکاشستان.۲. [قدیمی] جای کنکاش و مشورت.۳. مجلس شورای ملی؛ پارلمان.
-
مجلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مجالس] majles ۱. محل نشستن مردم؛ جای نشستن.۲. مکانی که در آن عدهای به منظوری خاص گرد هم میآیند.۳. مکانی که در آن نمایندگان سیاسی مردم برای قانونگذاری جمع میشوند.۴. نمایندگان مردم؛ پارلمان.۵. مواعظ و مطالبی که در جلسات مذهبی بیان...