کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پارت) pārti ۱. مربوط به پارت: هنر پارتی.۲. از قوم پارت؛ از مردم پارت: سرباز پارتی.۳. (اسم) زبان پهلوی اشکانی.
-
پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: partie] pārti ۱. محموله.۲. (صفت) شخص صاحبنفوذی که در جایی به نفع کسی کاری میکند و یا از نفوذ او استفاده میشود.
-
پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: party] pārti نوعی مهمانی به سبک غربی همراه با رقص و موسیقی که معمولاً با حضور جوانان برگزار میشود.
-
واژههای مشابه
-
گاردن پارتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: gardenparty] gārdenpārti جشنی همراه با تفریح و سرگرمی که در باغ یا گردشگاه عمومی برگزار شود.
-
جستوجو در متن
-
پهلوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به پهلَو) [قدیمی] pahlavi ۱. نوعی سکۀ طلا به وزن ۱۳/۸ گرم که در زمان سلسلۀ پهلوی در ایران ضرب میشد.۲. زبانی از شاخۀ زبانهای هندواروپایی که در دورۀ اشکانیان و ساسانیان در ایران رواج داشت.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاههای ...