کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادشاهی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ملک داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] molkdāri مملکتداری؛ پادشاهی؛ فرمانروایی.
-
گاهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به گاه) [قدیمی، مجاز] gāhi لایق تخت پادشاهی؛ شاه.
-
گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gāh ۱. جا؛ مکان.۲. [قدیمی] تخت پادشاهی: ◻︎ به گیتی بهی بهتر از گاه نیست / بدی بتّر از عمر کوتاه نیست (فردوسی: ۸/۳۷۳).
-
کت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kat ۱. تختخواب.۲. تخت پادشاهی: ◻︎ روز اورمزداست شاها شاد زی / بر کت شاهی نشین و باده خور (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۶).۳. = کاریز
-
درفش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: drafš] de(a)rafš =پرچم〈 درفش کاویان: (موسیقی) [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی. Δ دراصل، نام درفشی است که آهنگری کاوهنام با بر سر نیزه کردن پیشدامن چرمی خود ساخت و مردم را بر ضحاک شورانید و فریدون را به پادشاهی برگزید. بعدها پی...