کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویژهمقدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مقادیر] meqdār ۱. اندازه.۲. پارهای از چیزی.۳. آنچه بهوسیلۀ آن قدر و اندازۀ چیزی بهدست آید از شماره، پیمانه، و جز آن.
-
ویژه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: apēčak] ‹ابیژه› viže ۱. خاص؛ خاصه؛ برگزیده: ◻︎ بفرمود تا نوذرش رفت پیش / ابا ویژگان و بزرگان خویش (فردوسی: ۱/۲۲۲).۲. [قدیمی] خالص.〈 بهویژه: (قید) بهخصوص؛ خصوصاً؛ مخصوصاً.
-
عالی مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālimeqdār عالیقدر؛ بزرگوار؛ ارجمند.
-
به ویژه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) beviže = ویژه 〈 بهویژه
-
جستوجو در متن
-
حقابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹حقآبه› haqqābe ۱. پولی که در ازای آب میدهند بهویژه برای زراعت؛ آببها؛ حقالشرب.۲. مقدار آبی که حق یک ملک یا مزرعه از آب رودخانه یا قنات است.