کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وِنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم صوت) [عامیانه] vang صدای گریۀ بچه؛ ونگونگ.
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vang ۱. تهی؛ خالی.۲. تهیدست؛ درویش و مفلس: ◻︎ ما از شمار آدمیانیم تنگدست / کز معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ (سوزنی: مجمعالفرس: ونگ).
-
واژههای همآوا
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم صوت) [عامیانه] vang صدای گریۀ بچه؛ ونگونگ.
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vang ۱. تهی؛ خالی.۲. تهیدست؛ درویش و مفلس: ◻︎ ما از شمار آدمیانیم تنگدست / کز معصیت توانگر و از طاعتیم ونگ (سوزنی: مجمعالفرس: ونگ).