کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَلِّکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ولک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) valak = سیاکوتی
-
لک ولک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹لِکلِک› [عامیانه] lekkolek[k] کُند؛ آهسته.〈 لکولک کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. کند راه رفتن.۲. کاری را بهکندی انجام دادن.
-
واژههای همآوا
-
ولک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) valak = سیاکوتی
-
جستوجو در متن
-
سیاکوتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیاکوتیل› (زیستشناسی) siyākuti درختچهای از تیرۀ گلسرخیان با شاخههای انبوه و خاردار و برگهای سبز تیره که گلهای آن در طب بهعنوان مقوی قلب و ضد تشنج بهصورت دمکرده یا پودر به کار میرود؛ کومار؛ کورچ؛ کویچ؛ مارخ؛ بلک؛ ولک؛ ولیک؛ سرخولیک؛...