کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَاقِعَةُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واقعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: واقعَة] vāqe'e ۱. حادثه؛ پیشامد.۲. [مجاز] قیامت.۳. (اسم) پنجاهوششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۶ آیه.۴. [قدیمی، مجاز] مرگ.۵. [قدیمی] قرارگرفته و واقعشده در مکانی.۶. [قدیمی، مجاز] جنگ؛ پیکار.
-
واقعه دیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] vāqe'edide ۱. مجرب؛ آزموده؛ آن که حوادث روزگار را دیده.۲. مجرّب درجنگ.
-
واقعه رسیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] vāqe'ere(a)side بلارسیده؛ مصیبتدیده.
-
واقعه طلب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی، مجاز] vāqe'etalab شورشطلب؛ فتنهجو؛ ماجراجو.
-
جستوجو در متن
-
ماوقع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ماوقعَ] māvaqa' آنچه واقع شده؛ آنچه به وقوع پیوسته؛ واقعه.
-
رویداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹روداد› ruydād آنچه رخ داده؛ واقعه؛ حادثه؛ پیشامد.
-
پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišāmad کاری که ناگهان پیش آید؛ حادثه؛ واقعه؛ رویداد.
-
مجلس نویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] majlesnevis واقعهنویس؛ کاتب انجمن؛ منشی انجمن.
-
وقعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وقعَة] [قدیمی] vaq'e ۱. واقعه؛ حادثه.۲. کارزار؛ جنگ.
-
سانح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sāneh هر واقعه و امری که برای انسان رخ بدهد، چه خیر باشد چه شر.
-
سانحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سانحَة، مؤنثِ سانح، جمع: سوانِح] sānehe ۱. = سانح۲. حادثه؛ واقعه؛ پیشامد.
-
ماده تاریخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) māddetārix بیت یا مصراعی که مجموع حروف آن به حساب ابجد مطابق با تاریخ واقعهای باشد.
-
خاطره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خاطرَة] xātere ۱. اثری که از یک واقعه در ذهن کسی میماند.۲. یادبود؛ یادگار.
-
حادثه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حادثَة، جمع: حادِثات و حَوادِث] hādese ۱. = حادث۲. پیشامد تازه؛ واقعه؛ رویداد.۳. آسیب و بلا.