کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولی(اولیاء) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ولی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] valiyyollāh ولی خدا؛ دوست خدا؛ بندۀ نیک خدا؛ لقب امیرالمؤمنین علی.
-
ولی النعم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] valiyonne'am خداوند نعمتها.
-
ولی عهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ولیالعهد] vali'ahd ۱. (سیاسی) کسی که پادشاه او را به جانشینی خود تعیین میکند؛ وارث سلطنت.۲. [قدیمی] حاکم وقت.
-
ولی نعمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] valine'mat خداوند نعمت؛ آن که بر کسی حق نعمت دارد.