کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ولوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وَلوَلَة] velvele ۱. سروصدای بسیار؛ شلوغی.۲. فتنه؛ آشوب: در شهر ولولهای بهپا شده بود.۳. [قدیمی] بحث و سخن پیرامون چیزی؛ شایعه.۴. [قدیمی] ترس و وحشت.
-
جستوجو در متن
-
غارجی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به غارج) ‹غارچی› [قدیمی] qāreji ۱. صبحگاهی (شراب)؛ صبوحی: ◻︎ خوشا نبیذ غارجی با دوستان یکدله / گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله (شاکر: شاعران بیدیوان: ۴۹).۲. (اسم) ساقی.۳. (اسم) کسی که صبوحی بخورد.